دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
25 خرداد 1401 - 16:05

یادداشت | چارچوبی برای ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان در رشته‌های علوم انسانی

الگوی ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان در رشته‌های علوم انسانی در قالب ۶ مقوله شامل مدیریت و سیاست‌گذاری، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی، بسترها و زیرساخت‌ها، ارتباطات و شبکه‌های علمی، نوآوری، نشر دانش طراحی می‌شود.
کد خبر : 664638
علوم انسانی و دانش بنیان

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، امروزه با تغییر الگوی اقتصاد مبتنی بر تولید انبوه به اقتصاد دانش‌بنیان، تولید سرمایه به کمک دانش به‌منزله مزیتی رقابتی و ایفای نقش در توسعه همه‌جانبه به‌وضوح مشاهده می‌شود. تغییر این رویکرد در دیگر عوامل مرتبط با اقتصاد ازجمله فناوری، خدمات، صنعت و کارکرد آن‌ها سبب تغییراتی بنیادین می‌شود.


همین مسئله اصطلاحات و فرایندهایی را با عنوان اقتصاد دانش‌محور و به تعبیر دیگر، اقتصاد دانش‌بنیان در جهان کنونی مطرح کرده است؛ بنابراین، پیرو اهمیت یافتن اقتصاد دانش‌بنیان، شرکت‌هایی که بر پایه دانش تشکیل می‌شوند و به عبارتی دانش‌بنیان هستند اهمیت بسیاری در رشد و توسعه اقتصادی کشورها به دست می‌آورند؛ ازاین‌رو دانش عامل اصلی ایجاد ارزش‌افزوده، تولید ثروت، رشد اقتصادی و توسعه همه‌جانبه در جوامع امروزی را ایفا می‌کند.


رویکرد جوامع امروزی بر تولید سرمایه از دانش و به‌نوعی به خدمت گرفتن دانش برای دستیابی به مزیت رقابتی و ایفای نقش در توسعه همه‌جانبه، به‌وضوح قابل‌مشاهده است. گرایش به تولید سرمایه از دانش موجبات رویکرد تجاری‌سازی دانش در شکل‌ها و فرم‌های گوناگون شده است.


مطالعه آثار منتشرشده در رشته‌های مختلف حکایت از کاربرد مفهوم تجاری‌سازی دانش تحت عناوین گوناگون از قبیل: تجاری‌سازی فناوری، تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌های، تجاری‌سازی نوآوری، کارآفرینی، دانشگاه کارآفرین، انتفاعی سازی دانش و مواردی ازاین‌دست دارد. با توجه به سیال بودن حوزه تجاری‌سازی و تسری آن به دیگر حوزه‌های دانش بشری، دیگر نمی‌توان مباحث مربوط به تجاری‌سازی دانش را در یک یا چند حوزه دانشی خاص و غالباً علوم پایه دانست.


تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی با استفاده از راهبردها و روش‌های گوناگونی امکان‌پذیر است. در این میان دانش؛ امروزه به‌عنوان راهبردی مهم برای بسیاری از سیاست‌های اقتصادی منطقه‌ای و محلی شناخته می‌شود؛ البته این نقش در حوزه پژوهش‌های بنیادی، ارتباط‌دهنده پژوهش و اقتصاد در چرخه تکامل است. این فرایند تصادفی نیست، بلکه به تولید دانش در بستری به نام شرکت‌های دانش‌بنیان نیاز دارد که با خلق دانش و نوآوری، پرچم‌دار مزیت رقابتی محسوب می‌شوند.


از سوی دیگر، به دلیل داشتن دامنه وسیع واژگان در حوزه دانش و تسری دیگر حوزه‌های دانشی در این حوزه، ساختار فکری دانش در این مورد برای پژوهشگران چندان شناخته‌شده نیست. بر اساس شواهد متعدد، این مهم در همه پژوهش‌های علوم طبیعی، انسانی و غیره یکسان نیست؛ به‌طوری‌که فرایند تجاری‌سازی پژوهش، در مطالعات علوم طبیعی بنا بر ماهیت این علوم و ارتباط نزدیک‌تر آن‌ها با صنعت و به‌تبع آن تبدیل دانش به فناوری در این رشته‌ها آسان‌تر و ملموس‌تر است؛ به همین دلیل، پژوهش‌های بیشتر در این حوزه متمرکزشده‌اند، اما در حوزه علوم انسانی بنا بر ماهیت پژوهش، توان تولید فناوری محصولات، تولید دانش و دانش فنی آن‌طور که در این علوم وجود دارد، چندان همپای سایر علوم گسترش نیافته است.


پژوهش‌های حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی، کارایی لازم را برای رفع نیازهای جامعه ندارند. بیشتر دانش‌های حوزه علوم انسانی و اجتماعی ترجمه‌ای هستند و صاحب‌نظران و کارشناسان این حوزه‌ها به ترجمه متون این رشته از زبان‌های دیگر اکتفا می‌کنند و برای تولیدات علمی مبتنی بر پژوهش و توان علمی داخل کشور چندان اقدامی نمی‌کنند. همین امر در حوزه پژوهش سبب شده است بیشتر پژوهش‌هایی که در این حوزه‌ها انجام می‌شود به تجاری‌سازی و عمل نینجامند.


علمی کردن علوم انسانی و دست یافتن به قوانین مستحکم مانند سایر علوم تا حد زیادی به کاربرد نتایج این علوم در موقعیت‌های واقعی زندگی بستگی دارد. همین امر سبب تقویت و توجیه کاربردی سازی پژوهش‌های علوم انسانی می‌شود. باوجود اهمیت و جایگاه علوم انسانی و اجتماعی در رشد و پیشرفت جامعه بشری، به مسئله کاربردی سازی یافته‌های پژوهش در این حوزه‌ها توجهی نشده است. باید توجه داشت در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، رشته‌هایی وجود دارد که می‌توان دانش آن‌ها را تجاری کرد و به کمک آن‌ها به جامعه خدمات داد.


سؤالی که مطرح می‌شود، این است که چرا باوجود تغییر نگاه اقتصادی به پژوهش‌ها، نحوه صرف بودجه‌های پژوهشی و حرکت پژوهش‌های سایر علوم به‌منظور کاربردی سازی تاکنون در پژوهش‌های علوم انسانی اقدامی نشده است و اینکه با چه الگویی می‌توان به ایجاد و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان در علوم انسانی پرداخت.


در طراحی الگوی ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و توسعه آن‌ها در رشته‌های علوم انسانی در قالب شِش مقوله اصلی عبارت‌اند از: مدیریت و سیاست‌گذاری، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی، بسترها و زیرساخت‌ها، ارتباطات و شبکه‌های علمی، نوآوری، نشر و اشاعه دانش.


اگرچه مدیریت و سیاست‌گذاری عمومی به‌طور اعم و سیاست‌گذاری دانشگاهی-پژوهشی، دانش‌بنیان و پارک‌های علم و فناوری به‌طور اخص، در کشور در ابتدای راه قرار دارد، یکی از چالش‌های فعلی نظام سیاست‌گذاری آموزش عالی کشور تعدد مراکز سیاست‌گذاری است که خود مسبب بسیاری از کارکردهای ناقص در وضعیت فعلی است؛ ازاین‌رو نخستین چالش مشخص کردن نقش بازیگران سیاست‌گذاری در کشور است. همچنین بسیاری از مراکز و مؤسسات آموزشی و پژوهشی در سازمان‌ها و وزارتخانه‌های دولتی، آن را پیچیده‌تر کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که هریک از مراکز بدون اطلاع از وضعیت دیگران به اموری مشغول هستند که گاهی بارها تکرار می‌شود.


در چنین فضایی، به‌ندرت امکان گفتگو و هم‌افزایی شکل می‌گیرد؛ درحالی‌که ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و توسعه آن‌ها نیازمند مهارت‌های مدیریتی، راهبری مؤثر و کارآمد، تحول در هدایت و راهبری، توانایی برقراری ارتباط مؤثر و کارآمد با دیگران و توانایی استفاده مؤثر از دانش و تجربه شخصی است.


در مورد مقوله دوم، یعنی فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی نیز مباحثی بنیادین وجود دارد. فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی از شرایط ویژه‌ای برخوردار است. علوم انسانی همیشه محل تعارض و چالش افکار و اندیشه‌ها و در بسیاری از موارد محل تلاقی آرای علمای این حوزه و سیاسیون و دولتمردان بوده است؛ به همین دلیل تصور می‌شود در این حوزه، عوامل گسترده‌تر و پیچیده‌تری وجود دارند که در ایجاد، توسعه یا توقف آموزش و پژوهش بسیار تأثیرگذار هستند.


گستردگی این مجموعه از عوامل حمایتگر یا بازدارنده را می‌توان دامنه‌ای از عوامل درون فردی مانند انگیزه‌های شخصی و علمی پژوهشگران و دانشگاهیان، عوامل سازمانی مانند حمایت‌های مادی و معنوی و اجرایی، عوامل اجتماعی مانند امکان نشر آزاد و به‌موقع نتایج و یافته‌های پژوهشی، یا قابلیت اجرایی کردن یافته‌های حاصل از پژوهش‌ها و میزان ارزش‌گذاری یافته‌های پژوهشی از جانب تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران دانست.


در ایران، بیش از ۷۰ درصد توان آموزشی و پژوهشی در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی قرار دارند، اما تولیدات علمی در کشور به‌ویژه در علوم انسانی از کشورهای پیشرفته پایین‌تر است. فقر تولید علم در کشور، مشکلی تاریخی، سیاسی، فرهنگی و روان‌شناختی است. می‌توان تولید علم را تولید ثروت دانست زیرا پرورش انسان‌هایی فرهیخته، متفکر، ارزشی، همچنین رشد جامعه‌ای پیشرو، تقویت ارزش‌ها، هنجارها و غیره از رسالت‌های این حوزه علمی است؛ اما فعالیت‌های اندک آموزش و پژوهش در این حوزه، نشان‌دهنده موانع و گلوگاه‌هایی در ایجاد و توسعه آن است.


بسترها و زیرساخت‌ها به آن بخش از زیرساخت‌های مدل کاربردی سازی پژوهش‌های علوم انسانی اشاره دارند که آیین‌نامه‌های اجرایی و نظام ارزشیابی کاربردی سازی پژوهش را در برمی‌گیرند. نبود مرجعیت علمی، مدل بومی پیشرفت، باورپذیری علمی و حمایتگری، از خلأهای موجود بر سر راه تجاری‌سازی پژوهش‌های علوم انسانی هستند که نیازمند اقداماتی اساسی در این زمینه هستند. هم آن‌طور که قانون مالکیت معنوی برای اختراعات و اکتشافات تدوین‌شده است، باید قانونی جامع نیز درباره زیرساخت‌های نرم و انسانی و حمایت از پدیدآورندگان این نوع فناوری‌ها تدوین شود.


ارتباطات و شبکه‌های علمی مقوله‌ای بسیار مهم و اساسی در مدل ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و توسعه آن‌ها در رشته‌های علوم انسانی است. راهبردهای دیپلماسی علمی، گفتمان‌شناسی علمی، هم‌افزایی مراکز علمی، توسعه پژوهش‌های بین‌المللی، ارتباط دانشگاه با صنعت، توسعه فعالیت‌های مربوط به ارتباط میان سرمایه‌گذاران و ایده‌های نو مانند فن بازار، تشکیل شبکه‌ای از افراد حقیقی و حقوقی مرتبط، به‌منظور پشتیبانی از شکل‌گیری و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان در رشته‌های علوم انسانی، همکاری و شبکه‌سازی دانشگاه با دانشگاه‌های معتبر داخل و خارج و انجام برنامه‌های مشترک و تأسیس دفتر ثبت و هدایت ایده‌های نو و فناوری‌های جدید، این موارد مهم را پوشش داده است.


در مورد مقوله نشر و اشاعه دانش می‌توان گفت؛ دانش یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی و کالایی عمومی محسوب می‌شود؛ زیرا می‌توان دانش را بدون کاهش و استهلاک با دیگران به مشارکت گذاشت. درعین‌حال، این امر مشخصه‌ای منحصربه‌فرد برای این کالای عمومی محسوب می‌شود که برخلاف سایر کالاهای فیزیکی (سرمایه، دارایی‌های مادی، منابع طبیعی و غیره) به‌کارگیری آن از کمیتش نمی‌کاهد و می‌توان از آن بارها استفاده کرد.


به‌این‌ترتیب، دانش منبعی دائمی است که همواره در اختیار بنگاه‌های اقتصادی قرار دارد و با مشارکت مکرر در فرایندهای گوناگون تولیدی و خدماتی، سبب افزایش مزیت رقابتی، ارزش‌افزوده و توسعه پایدار می‌شود. کسب‌وکارهای دانش‌بنیان، بنگاه‌های اقتصادی هستند که با خلق دانش و نوآوری برای ایجاد ارزش در محیط رقابتی فعالیت دارند. همچنین این کسب‌وکارها در تبیین و مدل‌سازی فرایندهای تولید، پژوهش و توسعه، تجاری‌سازی دانش، غنی‌سازی علمی و فنی، آموزش، پرورش و توسعه انسانی، انتقال دانش و نشر و اشاعه آن در کشور نقش مهمی ایفا می‌کنند.


گفتنی است، مقوله نوآوری در این پژوهش، با مفاهیم فرصت‌یابی، نواندیش گرایی و توسعه محوری همراه است. در شرکت‌های دانش‌بنیان، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال متناسب با ظرفیت نوآوری تحقق می‌یابد؛ یعنی دستاوردهای پژوهش و توسعه به‌طور پیوسته از طریق سرمایه‌گذاری، به محصول، فرایند و سیستم نوین تبدیل می‌شوند. موضوع نوآوری و تجاری‌سازی در شرکت‌های دانش‌بنیان به‌مراتب بیشتر و ضروری‌تر احساس می‌شود.


در سال‌های اخیر، شرکت‌های دانش‌بنیان در توسعه اقتصادی کشورها، موتور رشد اقتصادی به شمار می‌آیند. افزایش تغییرات بازار سبب نیاز به نوآوری بیشتر و برنامه‌های نوآوری در شرکت‌های دانش‌بنیان شده است. هدف این شرکت‌ها همواره تغییرات بازار محور است تا از صحنه رقابت بیرون نروند.


در ادامه بر اساس نتایج این پیشنهادات ارائه می‌شود:


آماده کردن بسترها ازنظر مدیریت و سیاست‌گذاری، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی، زیرساخت‌ها، ارتباطات و شبکه‌های علمی، نوآوری و نشر و اشاعه دانش به‌منظور ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و توسعه آن‌ها در رشته‌های علوم انسانی؛ تسهیل سازوکارهای لازم، اصلاح قوانین و مقررات و همچنین بسته‌های حمایتی دولتی و غیردولتی در توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان در رشته‌های علوم انسانی؛ فرهنگ‌سازی و نهادینه کردن فرهنگ کاربردی رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی؛ طراحی مجدد فرایندها و ساختارهای آموزشی و پژوهشی به‌منظور کاربردی کردن پژوهش‌های علوم انسانی.


*هدا رومزی، دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز


انتهای پیام/۴۱۶۷/

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته